نظریه کانت درباره اختیار و قانون اخلاقی

به عنوان موجودات حسی تابع بی چون و چرای نظم طبیعت هستیم، برای همین تابع قانون علیت هم هستیم. بنابراین اختیار نداریم. ولی به عنوان موجوداتی عقلانی بخشی از جهان مستقل از ادراکات حسی‌مان هستیم. تنها وقتی از عقل عملی‌مان پیروی میکنیم و انتخاب اخلاقی انجام می‌دهیم آن وقت اختیار داریم. چون وقتی از قانون اخلاقی پیروی میکنیم خودمان وضع کننده قانونی هستیم که از آن تبعیت میکنیم.

 

همیشه باید با انسانها به عنوان غایت یا هدف رفتار کرد نه وسیله‌ای برای دستیابی به چیز دیگر و نباید از خودت هم صرفا به عنوان وسیله ای برای رسیدن به چیزها استفاده کنی.

 

اگر برای محبوب شدن به دیگران کمک کنی پس بر اساس قانون اخلاقی عمل نکرده‌ای. شاید هم طبق قانون اخلاقی عمل کنی و این کار خیلی هم خوب باشد ولی به عملی میشود گفت عملکرد اخلاقی، که نتیجه فایق شدن به خود باشد.

فقط وقتی کاری به عنوان تکلیف جهت رعایت قانون اخلاقی انجام میپذیرد، میتواند به صورت عملکردی اخلاقی پذیرفته بشود. برای همین به اصول اخلاقی کانت، « اخلاق تکلیف یا وظیفه » هم میگویند. و در این قانون نیت صحیح اخلاقی مهم است و به اصول اخلاقی کانت « اخلاق نیت » هم میگویند.

 

وقتی انتخاب میکنی با دیگران بدرفتار نباشی، حتی با اینکه منفعت خودت را به خطر می اندازد، در این صورت عملکرد آزاد داشته‌ای.

 

اگر کسی فقط تمایلات خودش را دنبال کند آن وقت برده میلها و خواسته های خودش میشود. بله حتی میشود برده زنجیر شده خودپرستی خودش باشد. طبیعتا غلبه به تمایلات و خواسته‌های خود به استقلال و اختیار نیاز دارد.

 

حیوانات از میل و نیازهایشان پیروی میکنند. آنها این اختیار را ندارند و همین اختیار و آزادیست که از ما انسان میسازد.

 

این جمله معروف کانت هست و سر قبرش هم همین جمله را نوشته‌اند:‌ دو چیز ذهن مرا به خود مشغول ساخته و موجب برانگیختن دائمی تحسین و شگفتی‌ام شده است: آسمان پر ستاره بالای سر من و قانون اخلاقی در درون من.

کتاب دنیای سوفی بخش کانت

کانت خواسته یا ناخواسته، عمل به دستورات خدا و قرار دادن نیت الهی در هر عملی را تشریح کرده است. وقتی نافرمانی دستورات خدا را میکنیم نوعی عذاب وجدان پیدا میکنیم (البته با پر رنگ شدن نافرمانیها این عذاب وجدان به تدریج پنهان میشود)، و خود درونیمان را در زندان می بینیم که آرام و قرار نداریم، ولی اگر طوری رفتار کنیم که خدا گفته هر چند در ظاهر به نفعمان نباشد ولی لااقل آزادیمان را داریم.

تصور کن هر چیزی که به ذهنمان میرسد را انجام میدهیم یا از دهانمان خارج می کنیم آن وقت چه میشود، آن وقت هم خودمان و هم دنیا را در یک هجوم ناگهانی غرق میکنیم.

اینجا فرآیندی به اسم انتخاب اتفاق می افتد، عقل قدرت انتخاب دارد. تخیل و دهن هزاران راه و حرف را جلوی عقل میگذارند و در نهایت این عقل است که انتخاب میکند. در مراحلی مهم است که این هجوم اتفاقی به حال خودش رها نشود گوسفندان هم بدون مراقبت رها نمی شوند.

آزادی انسان به ما تحمیل میکند که خودمان کاری بکنیم، از خودمان چیزی بسازیم تا وجود اصیل یا حقیقی داشته باشیم. این شامل انتخابهای اخلاقی هم میشود. نمیتوانیم گناه را گردن طبیعت یا ضعف انسان و این چیزها بیندازیم.

از امام علی (ع) این حدیث ارزشمند رو داریم: ارزش آدمی به اندازه همت او، و عملش به اندازه نیت اوست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *