کلمات با ریتم آرام وارد دلم می شوند، در دلم غوغایی بپا میکنند اشکهایی از چشمانم سرازیر میشوند، میخواهم داد بزنم، داد بزنم و آنها را رسوا کنم….
ولی نمیشود چه کسی آنها را باور میکند
من تنهایی آنها را میدانم آنهایی که پابرهنه به دلم پا گذاشتهاند.
دلم قنج میرود از حضورشان …..
حضورشان گرم و صمیمی است
از بودن آنها به خود میبالم…
من آنها را میخواهم چون آنها هم مرا میخواهند
میخواهم که باشن مثل روز اول تر و تازه و گرم و صمیمی
آن کلمات رویای شب و روز من هستن
آن کلمات آرام جان من هستن
آن کلمات
آن کلمات
آن کلمات
آبان ماه ۹۴